لجنزار هنر
چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۵۲ ق.ظ
من به لجنزار یک هنر پی برده ام
و به قدرت یک مذهب
و به صبر خدا
همان خدایی که هست
و گاه نمی خواهم باورش کنم
من یک احمقم
۹۲/۰۵/۲۳
من به لجنزار یک هنر پی برده ام
و به قدرت یک مذهب
و به صبر خدا
همان خدایی که هست
و گاه نمی خواهم باورش کنم
من یک احمقم
چیزهای زیبا را با یک نگاه هم می شه فهمید بچه های سایبری منتظر یک نگاه شماست .
کسی نمیداند در دلم چیست!
کسی نمیداند کیستم من و در چه پیله ای محصورم..!
خوب است اتفاقا این بی خبری شهر از خلوت شاعرانه ی من،
میان این همه هیاهو،چه رنج ها چه رنگ ها
چه آشوب ها چه بی قراری ها..
چقدر زمزمه داشتن ها و نداشتن ها..
چقدر نیاز به بی نیازی ها.
چقدر حرف های از نفس افتاده..
چقدر نفس های از حرف افتاده..
چقدر..قلب تپنده ی شهر چقدر تند می زند!
چقدر قلب آسمان و زمین کوچک شده،
که هیچکس از جایش سیر نمیشود..!
به راستی آسمان مردم این شهر تا کجا بالا میرود
و زمینشان تا کجا وسعت می گیرد؟!
چه میشود آینده ی این شهر
آه..
چقدر حس داشتن تو خوب است خدا..
حقیقت گمشده ی من
حقیقت همیشگی من
جا و جایگاه تو،
حقیقت گمشده ی همیشگی من است..
..