در این قسمت اشعار دیگران نوشته می شود
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را - که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
شکـ ــر فـ ـروش که عمـ ـرش دراز باد چرا - تفـقـدی نکـنـد طوطـی شکرخـا را
غـ ــرور حسنت اجازت مگر نـداد ای گل - که پرسشـی نکنی عندلیب شیــدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظـ ـر - به بند و دام نگیـ ـرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبـب رنگ آشنایـی نیـست - سهی قدان سیـه چشـم ماه سیـمـا را
چـ ــو با حبـیـــب نشیــنی و بــاده پیــمایی - بـه یـاد دار محبـان بــاده پیـ ـما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب - که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ - سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
حافظ
***
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من
ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل بهسویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، بهیاد آشنا من
ستارهها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
سیمین بهبهانی - قطعه "هوای گریه" همایون شجریان
***
دنیا شبیه کوچه های بیقراری است
شکل نفس های سریع یک فراری است
انبارهای این شب سی ساله اما
لبریز از خورشیدهای احتکاری است
نفرین بهمن جان شهرم را گرفته
گرچه هوا این روزها قدری بهاری است
تف بر جهان سومی که سهم زن هاش
شغل شریف و ماندگار خانه داری است!
باید بمیری یا بمیری ... یا بمیری
اینجا تمام راه هایش اختیاری است
حتی خدا هم بی رمق یک جا نشسته
وقتی که دین و کفرشان هم اختیاری است
...
تو غم نداری، من دلِ خوش، دیگری نان
تنها شباهت بین آدمها "نداری" است
شیوا گرجی
***
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
آن روزها رفتند
فروغ فرخزاد
***