فـــ ـروغ

آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده ...

فـــ ـروغ

آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده ...

فـــ ـروغ

شب اول دفعه ی اولی که مُردم بیایید سر قبرم جک بگویید بخندید آواز بخوانید یادم برود مرده ام و تا یادم بیاید به قبر عادت کرده باشم
زاده ی سرمای جان فرسای روستایی پس از دو سال گذشت از جنگ طاقت فرسایی که فرزندان آن کشور زاده ام از آن بر می گشتند و هنوز هم ولی نه به آن صورت 8 سال کم نیست و 20 سال نیز که این به آن نمی ارزد که قدر ندانستیم و دانتسند.

amin_naghd@yahoo.com

کد صلوات شمار برای وبلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۳/۲۶
    end
آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امین مسگری» ثبت شده است

دلم شورِ شیرینی می زند

از آنها که بخواهی بِهَش بگویی "دوستت دارم" و از عکس العمل چشمانش بهراسی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۲۲
روباه پیر

 

جوانم ببین

آدم جوان که نباید بگوید سردم است

باید تخم مرغ بگذارد زیر بغلش پخته شد بخورد

گاهی میراث پدربزرگ ها این است

امین.م91

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۱ ، ۲۲:۳۳
روباه پیر


 

این جا کویر است،

دستی مرا بر دوش می گذارد از من به زوایای متفاوتی پناه می برد و بارها از زاویه های مختلف می بینم که دستی ضربه ی دستی را به تکرار مهار می کند

گاه صدای قهقهه ی چند نفر بیشتر که در کادر من نیستند به گوشم که در دست دیگری است می رسد

جالب است بدانید من بر دوش یکی می بینم در درازای دست دیگری می شنوم و شخصی به جای من با کاه برگ های سفید خط خطی تصمیم می گیرد به جای من فریاد می کشد و به جای من تایید می کند

این جا که مرا بر دوش می کشند و می نمایند که جنگیده اند بوی 4 قرن پیش ازین به مشام می رسد بوی قدم های زنان روسپی دربار، بوی سوگلی های شاه، بوی سربازان که گاه اعتلا می یافتند و گاه به جرم لغزشی نه چند در چشم کشته می شدند

هنوز نمی دانم این جا قلعه ی شاه عباس ابوزیدآبادی است یا قلعه ی شاه عباسی ابوزیدآباد

به بهانه ی تلفیق هنر رزمی و تاریخ باستان سرزمین پارس که این روزها ایران می خوانندش در این مکان چیزی به عنوان فیلم که در دو بعد و سه بعد که نمی دانم چرا از آن تعجب می کنند می سازند

کاه برگ های سفید خط خطی در دست کسی بود با نام علی رضا سهراب زاده و بعد سوم مرا فرامرز قهرمانی فر بر دوش می کشید

این جا کویر است.

امین مسگری-پاییز1391-در حاشیه ساخت فیلم دزدان صحرایی در کویر ابوزیدآباد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۱ ، ۱۱:۰۷
روباه پیر


استاد

نرنج

وقتی که دستان شاگردی ات به دراب نمی رود

وقتی که ریز مضراب بی رحمانه بدون هیچ هدفی پیش می رود

و ناگهان سکوتی مرگ بار بر سیمای تار سایه می افکند

وقتی "لا" ها و "ر" های یک قطعه را "لا کرن" و "ر کرن" می نوازد

دولاچنگ ها ، سه لاچنگ ها و چهار لاچنگ هایش را به اندازه ی "سیاه" ها و "سفید" های بی اندازه صبر کند

"راست" را "چپ" بنوازد و "چپ" را "راست"

بالا دسته را با پایین دسته ، "زرد" را با "سفید" اشتباه می گیرد

شاید فکر بکنی نمی تواند

ولی نرنج

شاید دلش گرفته است

شاید او که حتی دستشویی رفتن هایش را باید از پدرش اجازه بگیرد خود سر عاشق شده است

شاید چیزی که همه به آن به دیده ی تمسخر می نگرند برای او دردی است بزرگ

استاد

نرنج

امین مسگری – 1391 – تقدیم به استاد محمدرضا صانعی

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۱ ، ۱۱:۳۸
روباه پیر

به نام خدا

 

سینما الگوی جامعه، جامعه بطن سینما

حال و هوای سینما آلوده است، اون هم به دلیل یک سری ندانم کاری و هر دم بیلی، دلیل این قضیه هم یا عدم وجود فیلترینگ ورودی است و یا وجود یک وی پی ان در کنار این فیلترینگ که متاسفانه قدرت تشخیص هنرمند و هنرنما رو نداره

در اینکه سینمای ما فقط صدا شده و تصویر شکی نیست مگر تعداد معدودی از آثار که واقعا حرفی واسه گفتن دارند

مشکل از کجاست؟

متن سینمای ما جامعه ی ماست، و متن جامعه ی ما برگرفته از هنر که سینما هم جزئی از اون هستش

ولی یک مشکل اساسی که دامنگیر هنر ما شده زیبا نمایی است نه زیبا شناسی، یک کذب محض، همه ی ما دوست داریم در فضایی که سینما به تصویر می کشه زندگی کنیم، اونجا باران می باره، دریا هست، موسیقی، ترانه، آواز، ماشین خوب و حتی فضای فقیرانه ی جنوب شهر درد دل چند مرد از منزل گریخته است که تو سرمای زمستان دور یه حلبی که توش آتیشه جمع شدن و در پایان آواز می خونند و نمای شهری رو از بالا نشون میده که ماشین ها آرام و شاعرانه در حال حرکتند

ولی هیچ وقت کسی از گرسنگی نمرد، کسی واقعا نخندید، سر دماغ کسی از سرما سرخ نشد، کسی از کیسه زباله نان خشک نخورد، یک فاصله بین آنچه در جامعه می بینیم و آنچه در سینما

مشکل از کیست؟

بر می گردد به کسانی که خود در فضای تصویر سینما اند کم و بیش و نمی بینند آنچه که دیگران می بینند و حس می کنند

همان ها که وی پی ان قدرت تشخیصشان را نداشت

حال به اینکه نمی بینند یا نمی خواهند ببیند کار نداریم

و راه نجات؟

آن گونه که مسلم است در سینما حالمان خوب است غم کم می خوریم، فیلم که تموم شد و باز به جامعه بر میگردیم می بینیم کم که نه هر روز کم کم می خوریم

پس وجود یک جامعه ی مجازی سینمایی رو در کنار جامعه ی حقیقی حس می کنیم

فیلترینگ باید اصلاح شود، بشناسد، واقعیت ها را سانسور نکند، به تکمیل اطلاعات افراد بیافزاید تا کاستی های جامعه شناخته و اصلاح شود تا در کنار آان شاهد پیشرفت سینما باشیم.

امین مسگری. پاییز 1391

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۱ ، ۱۳:۲۸
روباه پیر